پارههای پیوسته خاطراتی از رحمتالله بیگانه
بخش ششم
انقلاب برگشتناپذیر؟
۷ ثور ۱۳۵۷ خورشیدی، حوالی ساعت هفت صبح بود که غرش جتهای جنگی، فضای شهر کابل را پُر ساخت.
من هفده سال داشتم و در مقابل حویلی، مصروف ساختوساز بودم. سنگها را سر به سر میکردم که در آنسوی شهر، خشتهای بنایی در حالِ فروریزی بود.
صدای وحشتناکِ جتها، همۀ ساکنینِ شهر کابل را پریشان … ادامه خواندن پارههای پیوسته خاطراتی از رحمتالله بیگانه
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.